^^^^^‌ گل بارون زده ^^^^^^

 

گل بارون زده من گل یاس نازنینم
می‌شکنم پژمرده می‌شم نذار اشکهات رو ببینم
تا همیشه تورو داشتن ، داشتن تمام دنیاست
از تو و اسم تو گفتن ، بهترین همه حرفاست

با تو، با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظه‌هام پُر می‌شه از تو وقت غم خوردن ندارم

 

ادامه نوشته

گــــلايـــــه

برای گفتن من ، شعر هم به گِل مانده

نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده

صدا که مرهم فریاد بود زخم را

به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده


از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

ادامه نوشته

گذشته‌های دور .........

 

یادمه بچه بودیم تو گذشته‌های دور
اون زمان که قلب ما پر بود از شادی و شور
روزی که تورو دیدم موهاتو بافته بودی

با گل سپید یاس گلوبند ساخته بودی

بعد از اون روز قشنگ از خدا راضی شدم
از دم صبح تا غروب با تو همبازی شدم
چه روزهای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت
تا یه چشم به هم زدیم روز و هفته‌ها گذشت

ادامه نوشته

من از تو ...

من از تو راه برگشتی ندارم تو از من نبض دنیامو گرفتی

تمام جاده ها رو لوله کردم تو قبلا رد پاهامو گرفتی

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

مسیر جاده بازه روبم اما برای دل بریدن از تو دیره

کسی که رفتنو باور نداره اگه مرد سفر باشه نمیره

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت تو سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه 
 

خودم گفتم یه راه رفتنی هست خودم گفتم ولی باور نکردم

دارم می رم که تو فکرم بمونی دارم میرم دعا کن برنگردم

روزاي بي خاطره .....

ﺑﻮﺳﻪي ﺑﺎد ﺧﺰوﻧﻲ، ﺑﺎ ﻫﺰار ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ

‫زﻳﺮ ﮔﻮش ﺑﺮگ ﺗﻨﻬﺎ

‫ﻣﻴـﮕﻪ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﺰوﻧﻲ

‫ﺑﺮگ ﺳﺒﺰ و ﺗﺮ و ﺗﺎزه، رﻧﮓ ﺳﺒﺰﺷﻮ ﻣﻲﺑﺎزه

‫ﻏﺮق ﺑﻮﺳﻪﻫﺎي ﺑﺎد و

‫وﺣﺸﺖ روزاي ﺗﺎزه

‫ﻣﻴﻜَﻨﻪ دل از درﺧﺖ و، ﻣﻴﺸﻪ آواره ي ﻛﻮﭼﻪ

‫ﻛﻮﭼﻪاي ﻛـﻪ ﻳﺎدﮔﺎر

‫روزاي رﻓﺘﻪ و ﭘﻮﭼﻪ

ادامه نوشته